پینوشت:
سکوت را که با سکوت تنها بگذاری، دیوانها نگاشته میشود.
از سوی خودم. از سوی خودت.
سکوت را که با سکوت رها کنی
همانند دو طفل نوپا، سر از ناکجا در میآورند.
گمُ میشوند بین غریبههایی که جای کمک، بر ترسشان دامن میزنند.
اگر راهشان جدا شد، یا تا ابد یکدیگر نخواهند دید، یا به سختی روزی هم را مییابند، آن هم مانند دو غریبه.
اگر شانس بیاورند از هم جدا نشوند، مسیرهای یکسان اما غریبی را طی خواهند کرد،
اگر به خانه هم بازگردند، ترسی همیشگی بر جانشان چنبره میزند!
ترس از تکرارِ غربت!
دستان سکوتمان را بگیریم، اگر گم شوند، غرق میشوند.
اگر غرق شوند، خواهند مُرد.
درباره این سایت